آرزو رسولي - ميراث خبر : گروه فرهنگ: امروزه بسيار از اهميت حفظ و نگهداري درختان به عنوان يكي از اصليترين منابع زيستي سخن ميرود. انسان امروزي چنان از طبيعت فاصله گرفته كه نسبت به منابع گياهي از جمله درختان بيتوجه گشته و غالبا از ياد برده كه در روزگاري نه چندان دور، درختان نه فقط نقشي زيست محيطي بلكه اعتقادي در زندگي آدمي داشتهاند. در ميان تمام ملتهاي بشري درخت در باورهاي اعتقادي چندان رسوخ كرده بود كه هالهاي از تقدس پيرامون آن را فرا ميگرفت. هر ملتي غالبا با توجه به اقليم خود يك نوع درخت را بيش از ساير درختان محترم ميشمرد. در ايران، درخت چنار و سرو از اهميت ويژهاي برخوردار بوده و هستند.
بلوط در ميان سلتيها، بابونه در ميان آلمانيها، زبان گنجشك در ميان ملل اسكانديناوي، زيتون در ميان مسلمانان، درخت عرعر و غان در سيبري، همه جزو درختان مقدساند. همه اين درختان در چند ويژگي مشتركاند. از همه بارزتر نوزايي هر ساله آنهاست.
مرگ درختان در زمستان و تولد دوباره آنها با فصل بهار درخت را همواره به نمادي از زندگي و جاودانگي تبديل كرده و جايگاه خاصي بدان بخشيده است. از طرفي، تمامي درختاني كه به نوعي مقدس بودهاند، معمولا درختاني بزرگ با عمري طولاني هستند. انسان از قديم براي درختان وجود روان را قائل بوده است. اعتقادي كه به اساطير و قصههاي مردم نيز راه يافته است. مثلا در آفريقا، درخت نارگيل را داراي روان و زندگي بخش ميدانند و افكندن يك درخت نارگيل برابر با مادركشي است. در ميان بسياري از ملل از جمله در فيليپين اعتقاد بوده كه ارواح در گذشتگان بر نوك بلندترين درختان زندگي ميكنند.
در قصه هاي پريان، دختر شاه پريان از ميوه درختي و غالبا درخت انار بيرون ميآيد. درخت انار و خرما نيز جزو درختان بركت بخش در ايران هستند. در مورد درخت خرما، كهنترين متني كه وجود دارد، منظومه درخت آسوريك به زبان پهلوي است كه اصل آن را از پارتي ميدانند. اين منظومه، مناظرهاي است ميان درخت خرما و بز كه هر يك فوايد خود را بر ميشمرند و سرانجام درخت خرما در اين مناظره پيروز مي شود. باز هم تاكيدي ديگر بر بركت بخشي و اهميت اين درخت.
مهمترين نتيجهاي كه چنين باورهايي دارد، قائل شدن قدرتي خاص براي درختان است. هنوز هم در روستاهاي ايران، درختان كهنسالي را ميبينيم كه به آنها دخيل بستهاند. اين درختان در اعتقادات مردمي قادرند باران بياورند، خورشيد را به درخشش وادارند، گلهها را افزايش بخشند، زنان را به بارداري و زايش ياري دهند و سرانجام نذري را بر آورده سازند. غالب اين درختان مقدس از ميان درختان چنار انتخاب شدهاند.
چنار كهن چنان خصوصياتي طبيعي دارد كه ميتوان اعجاب مردم ساده را برانگيزد. چنار عظيمترين و از پرعمرترين درختان ايران است. چنار چنان بلند و افراشته است كه از دور دست ديده ميشود. دهقانان ايران چنار را شاه درختان ميدانند. اما عظمت چنار تنها دليل تقدس آن نيست. چنار هر ساله پوست مياندازد و شاخههاي تنومند آن رنگ سبز روشني به خود ميگيرد. اين جوان شدن هر ساله چنار نيز قداست خاصي به آن بخشيده است. زيرا حفظ قدرت جواني يكي از شرايط لازم براي باروري است و در نتيجه، آن را مظهر بركت و نعمت بخشيدن ابدي خدايان و ارواح ميسازد. از آنجا كه مردم غالبا براي حفظ اعتقادات كهن رنگ و بويي از اعتقادات تازه به آن ميبخشند، در مورد درخت چنار نيز اين اتفاق افتاده است و در باورهاي مردمي، در زير هر چنار مقدس و كهني امامزادهاي مدفون است. اين كه واقعا امامزادهاي مدفون باشد يا خير، معلوم نيست آنچه مهم است تقدس چنار است كه با اين عنوان حفظ گشته است. حتي در يكي از روستاهاي منطقه طالقان، درخت چنار مقدسي است كه بنابر اعتقادات مردم منطقه، روز عاشورا از آن خون ميآيد.
در مورد پادشاهان هخامنشي نيز نقل است كه چنار از چنان تقدسي برخوردار بوده كه در خوابگاه شاهان چنار زريني به همراه تاكي زرين آراسته به زيور نگهداري ميشده است و گويي دستيابي به اين چنار به معناي به دست آوردن سلطنت بوده است. ظاهرا چنار مظهر غناي طبيعت بوده اما همراه شدن آن با تاك چه توجيهي دارد؟ تنها مطلبي كه در مورد درخت اخير ميدانيم روايت هرودوت است كه آخرين شاه ماد در خوابي ميبيند تاكي از شكم دخترش، ماندانا روييد و سراسر آسيا را پوشاند. خوابي كه به تولد كوروش و فتوحات وي تعبير شد. از طرفي، انگور در اساطير ايران مظهر خون است و خون نيروي اصلي حيات. از آنجا كه خون سلطنت از طريق زنان ادامه مييافت، شايد بتوان تاك زريني را كه بر چنار زرين ميپيچيد مظهر خون و دوام سلطنت هخامنشيان دانست. در واقع چنار مظهر شاه و تاك مظهر همسر او بوده است.
علاوه بر چنار، سرو افراشته و هميشه سبز نيز جايگاه خاصي در ميان قوم آريا داشته است. گرچه سرو قداستي چون چنار نيافته اما از درختان مورد احترام ايرانيان بوده است. احترام به اين درخت با باورهاي ميترا به اروپا رفت و همچون ساير اعتقادات مهرپرستي در مسيحيت ريشه دواند تا بدانجا كه امروزه جزو لاينفك جشن سال نو مسيحيان در هر گوشه جهان گشته است.
اهميت درختان به خصوص درختان چنار و سرو چنان بوده كه كاشتن درخت در ايران جنبه اعتقادي هم يافته بود و جزو ثوابهاي بزرگ به شمار ميآمد. سنتي كه پس از اسلام هم ادامه يافت و هنوز هم ادامه دارد. روز 15 اسفند را ساليان سال است كه با عنوان جشن درختكاري ميشناسيم و در اين روز، ميكوشيم با طبيعت آشتي كنيم. سنتي كه بنيان آن منسوب است به پيامبر و انديشمند بزرگ ايران، اشو زرتشت. او با دست خود درخت سروي در شهر كاشمر غرس كرد كه ساليان سال پس از او هم اين سرو زيست تا آنكه در دوره خلفاي عباسي به درخت كهنسال و مقدسي بدل گشته بود كه مورد نذر و نياز مردم ايران قرار ميگرفت. شهرت اين سرو را خليفه عباسي تاب نياورد و دستور داد تا آن را از بن درآورند.
«باري، خليفهي بغداد / آن برگزيده شيوهي شدادي / بر باد رفت، حتي / نام خليفهي خودخواه خودپرست / از ياد رفت / اما / در كاشمر هنوز / در ذهن هر خردور ايراني / سروي به پاست / آن سرو / سرفرازتر از هر چه سرو / پا برجاست.» (حميد مصدق)
در پايان، در اهميت درخت به جاست از دو درخت مهم اساطيري ايران نيز صحبت كنيم. درخت بس تخمه يا همه تخمه كه منشا تمامي گياهان جهان است و همه نوع گياه از او ميرويد. سيمرغ، پرنده اساطيري ايران، بر اين درخت آشيان دارد و هر سال، بنا بر متن پهلوي گزيده هاي زاد سپرم، «آن درخت را بيفشاند، آن تخمهاي (فرو ريخته) در آب آميزد، تيشتر (ايزد باران در اساطير ايران) آنها را با آب باراني ستاند، به كشورها باراند» و به اين ترتيب، همه نوع گياه در همه جاي زمين رويد. اين درخت در درياي فراخكرد، درياي بيانتهاي كيهاني، به همراه درخت «گوكرن» يا «هوم سفيد» قرار دارد. درخت گوكرن درخت مهم اساطيري ديگري است كه اكسير جاودانگي را در هنگام بازسازي جهان به مردمان ميبخشد و بر اثر آن، همه مردم جاودانه بيمرگ ميشوند. بنابر متن پهلوي بندهشن، اين درخت براي بازداشتن پيري بد دم است. اهريمن براي از بين بردن اين درخت وزغي را در درياي فراخكرد به وجود ميآورد اما در مقابل، اورمزد دو ماهي مينوي به نام «كر» ميآفريند كه مامور نگاهباني از اين درخت ميشوند و همواره يكي از اين ماهيها وزغ را زير نظر دارد. در آغاز آفرينش آدمي نيز درخت به ياري مشي و مشيانه، نخستين زوج بشر، ميآيد. مشي و مشيانه براي طبخ غذاي خود نيازمند آتش بودند و آتش مورد نياز آنان را دو درخت كنار و شمشاد كه بنابر اساطير ايران آتش دهندهترند، فراهم كردند.
درخت در دينهاي ديگر هم از جايگاه خاصي برخوردار است. در دين يهود، خداوند در ميان شعلههاي آتشي كه از درون درختي سر بر ميآورد، با حضرت موسي (ع) سخن گفت. حضرت مريم زير درخت خرمايي با ريزش خرماي آن روزه خود را گشود و در اسلام، درخت طوبي درخت مقدسي است كه در بهشت جاي دارد. نماد معرفت نيز در همه اين دينها درختي است كه ميوه آن، ممنوعه است و با خوردن آن، آدم و حوا هبوط ميكنند و از بهشت رانده ميشوند.
منابع:
آموزگار، ژاله؛ تاريخ اساطيري ايران، تهران: سمت، 1374، چاپ دوم.
بهار، مهرداد؛ از اسطوره تا تاريخ، تهران: نشر چشمه، 1381.
بهار، مهرداد؛ پژوهشي در اساطير ايران، تهران: آگه، 1378.
زمردي، حميرا؛ نقد تطبيقي اديان و اساطير در شاهنامه فردوسي، خمسه نظامي و منطقالطير، تهران: زوار، 1382.
شواليه، ژان و آلن گر بران؛ فرهنگ نمادها، ترجمه و تحقيق از سودابه فضايلي، تهران: جيحون، 1382.
فرنبغ دادگي؛ بندهش، گزارش مهرداد بهار، تهران: توس، 1380.
هينلز، جان؛ شناخت اساطير ايران، ترجمه ژاله آموزگار _ احمد تفضلي، تهران: نشر چشمه _ نشر آويشن، 1379.