عليرضا شناسايي -قنات قصبه عظيم ترين قنات گناباد و شايد يکي از عجايب تمدن تاريخ بشر باشد که از گذشته هاي دور توجه بسياري را به خود جلب کرده است. ناصرخسرو عمق چاه قنات را هفتصد گز و طول آن را چهار فرسنگ ذکر کرده است. از ميان اراضي کوي شرقي گناباد ( قصبه شهر سابق ) در سمت جنوب غربي از محلي معروف به برج علي ضامن،از داخل رسوبهاي ريز دانه آغاز شده و بطول کلي 331 هزار و 33 متر در يک رشته اصلي به نام قصبه و چهار رشته منشعب به نام دولاب کهنه، دولاب نو، رشته فرعي اول و رشته فرعي دوم قصبه جريان دارد. رشته اصلي قصبه که 131هزار و 35 متر طول دارد و در امتداد دره پرآب خانيک حفر شده و عمق مادر چاه آن نيز بيش از 200 متر است.
قطعه سفالهاي پراکنده در اطراف دهانه چاههاي اين رشته حاکي از اين است که رشته قصبه واقع در کانال اوليه اصلي قنات بوده که در زمان هخامنشيان حفر شده و به دنبال آن رشته هاي ديگر قنات در مواقع خشکسالي حفر شده است. اما ريزش پي در پي قنات، پيشينيان را به يافتن راه چاره اي ترغيب کرد که طي آن در فاصله 683 متري، قنات را به دو شاخه تقسيم کنند تا در صورت ريزش و بسته شدن يکي از کانالها، آب از ديگري خارج شده و در داخل انباشته نشود.
چاههاي قنات قصبه به دو صورت چاههاي کم عمق و عمودي و چاههاي عميق و پله اي هستند،به اين معني که ابتدا هفتاد تا يکصد متري چاه عمودي حفر شده و سپس با زاويه قائمه در کف آن کانالي افقي و بلند هوا، به سمت مسير قنات بطول سه تا پنج متر حفر شده و مقني به تعداد هر چاه چرخي در انتهاي کانالهاي افقي و بر فراز چاههاي عمودي استوار مي کرده، خاک ارسال شده از عمق را کارگران از طنابي به طناب ديگر مي بستنداين نوع چاهها به دو منظور حفر شده اند: 1- اينکه در موقع حمله و هجوم دشمن نتوانند قنات را کور کنند، چون در نهايت جلوي کانالهاي افقي بسته مي شد و ديگر اينکه از وزن طنابها بکاهند زيرا اگر مثلا در چاه 300 متري بخواهند از يک ريسمان و يک چرخ استفاده کنند، وزن طناب خيس شده حدود يک تن خواهد رسيد، که انتقال آن مشکل خواهد بود، در مجموع قنات قصبه با طول 33 کيلومتر داراي 408 حلقه چاه که عمق مادر چاه آن 300 متر بوده که 28 متر آب روي هم انباشته شده است که بجز شعبه اصلي شعبات فرعي ديگري نيز وجود دارد که از مجموع اين کانالها 60درصد آن مسدود و ميزان آب دهي آن 40درصد موجود 150 ليتر در ثانيه است.
قنات قصبه شهر گناباد به لحاظ موقعيت و قدمت آن که بر دو هزار و 500 سال و هم اکنون يکي از بهترين مکانهاي گردشگري محسوب مي شود و هر ساله بازديد کنندگان بسياري را به خود جذب مي کند نياز به باز سازي و مرمت و فضاسازي دارد که در جذب گردشگران داخلي و خارجي گامي مؤثر برداشته خواهد شد. اين قنات که در قسمت اوليه آن به طول 500 متر کانالهاي آن جهت مسير بازديد کنندگان از داخل قنات بازگشايي شده است اما به لحاظ استحکام بخشي آن و ايجاد اماکن رفاهي در مسير و خارج آن نياز به اعتباري از سوي ارگانها و سازماندهي دولتي دارد. شايان ذکر است طرح جامع گردشگري اين قنات هماکنون در دست تهيه و بررسي است.
جايگاه تاريخي قنات قصبه
گذشته از روايات اسطورهاي و توجيهات لغوي که بر قدمت ديرپاي قنوات گناباد و حاصل فيض آن قنوات يعني شهر گناباد دلالت دارد،برخي به صراحت بنياد آن قناتها را به دوران هخامنشي نسبت داده اند و با شگفتي سفالهاي جمع آوري شده بر کناره برخي از چاههاي شاخه اصلي قنات قصبه نيز قابل مقايسه با سفالهاي مربوط به دوران هخامنشي در نواحي باختر و دهانه غلامان سيستان است.
در مطالعات و بررسيهاي ميداني مسير قنات و پيمايش در سطح ميتوان قطعه سفالهايي را در کنار خاک ريز دهانه چاهها مشاهده کرد که تنها مدرک و سند قابل تشخيص زمان احتمالي در ارتباط با قنات محسوب ميشوند و بر کنار چاههاي قنات قصبه سفالهايي مشاهده شدند که با عنايت به آنها مي توان دوران حفر يا لايروبي شاخه اصلي يا شاخه هاي فرعي را حدس زد. سفالهاي قرن چهارم و نهم هجري که در کناره برخي چاههاي کناره هاي فرعي قنات قصبه گناباد مشاهده شدند به ما امکان مي دهند به احتمال اظهار نظر کنيم که شاخه اصلي به طول 6403 متر ابتدا در امتداد شمال به جنوب حفر شده و در دوره هاي بعد به مقتضاي نياز شاخه هاي فرعي در جهت جنوب غربي از شاخه هاي اصلي جدا شده است.
با توجه به سفالهاي جمع آوري شده که قابل مقايسه با سفالهاي دوران هخامنشي است اگر بپذيريم که اين قنات کهن ترين قنات منطقه است ، احتمالا ايجاد قنات گناباد مقدم بر وجود آن شهر يا تشکيل اجتماعي در آن منطقه بوده زيرا که عرصه بياباني گناباد بجز قنات که آب را از سفره هاي در عمق صدها متر به سطح زمين انتقال مي دهد منبع آبي ديگري اعم از چشمه و رودخانه دائمي وجود ندارد و بديهي است که لازمه يکجانشيني منبع مطمئن تامين آب مايه حيات است.
بنابراين قبل از ايجاد قنوات گناباد نمي توانسته است شهري بزرگ بوده باشد. اما ايجاد و حفر يک قنات به عظمت قنات قصبه احتياج به نيروي انساني ماهر، منابع مالي و ساختار اجتماعي و سياسي معيني است. حال کدام قنوات قبل از قنات قصبه وجود داشته است يک سوال اساسي باستانشناسي است. منتهي مي توان اينطور تصور کرد که با حفر قنات قصبه و رسيدن آب آن به شهر گناباد ، شهر رونقي ديگر گرفته و توسعه و رشد آن شتاب گرفت. با اين فرض مي توان تا حدي پذيرفت که چنانچه در کتب کهن نامي از گناباد ميان آيد که قنات گناباد از پيشينه کهن تري نسبت به شهر گناباد برخوردار است. يعني به احتمال زياد زماني گناباد ارزش آن را يافته است که وارد تاريخ مدون و مکتوب شود که با آب قنات قصبه رشد کرده و جايگاهي در منطقه يافته بوده است.
« احمد بن يحيي البلاذري » مورخ قرن سوم هجري از حضور « نيزک طرخان ،بزرگ هپتاليان ) و سپاهي از ترکان در « جنابد» و جنگ او با يزدگرد ساساني در آن شهر خبر مي دهد. پس از آن جنابد دو متون معتبر جغرافيايي چون اشکال العالم در سال 310 هجري قمري، مسالک و ممالک در سال 340 هجري قمري ، سفرنامه ابن حوقل صوره الارض در سال 367 هجري قمري و احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم در سال 375 هجري قمري راه يافته و در توصيف آن آمده است که آبش از قنات تامين ميشود.
نخستين کسي که توصيف نسبتا مفصلي از قنات گناباد آورده ناصر خسروي قبادياني است که در سال 444 هجري از شهر تون عازم گناباد بوده و آن بخش از سفرنامه اش را چنين نگاشته است:
« چون از شهر تون برفتيم آن مردگيلکي مرا حکايت کرد که وقتي ما از تون به گناباد مي رفتيم دزدان به بيرون آمدند و بر ما غلبه کردند، چند نفر از بيم خود را در چاه کاريز افکندند. بعد از آن جماعت يکي را پدري مشفق بود و يکي را به مزد گرفت و در آن چاه گذاشت تا پسر او را بيرون آورد، چندان ريسمان و رسن که آن جماعت داشته حاضر کردند و مردم بسيار آمدند، هفتصد گز رسن فرو رفت تا آن مرد به بن چاه رسيد،رسن در آن پسر بست و او را مرده بيرون کشيدند و آن مرد چون مرده بيرون آمد گفت آبي عظيم که در اين کاريز روانست و آن کاريز چهار فرسنگ مي رود و آن را مي گفتند که کيخسرو فرموده است. »
به نظر ميرسد که حکايتي ناصر خسرو در سفرنامه خود آورده مبدا اظهار نظرهاي بعدي شده که بعدا او در مورد قنات گناباد ارائه شده است ."حمد ا.. مستوفي" در سال 740 هجري قمري ظاهرا با استفاده از روايت ناصر خسرو،اين گونه در مورد قنات نوشته است:« چهار فرسنگ درازاي کاريز است و چاه آن تخميني هفتصد گز باشد و چند موضع مي باشد و مجموع را آب از کاريز و بيشتر کاريز ها از طرف جنوب به شمال مي رود.»