سميرا محبعلي- موزههاي بسياري در جهان وظيفه جذب گردشگران را از کشورهاي مختلف بر عهده دارند و يا بهتر است بگوييم گردشگران بسياري به قصد بازديد از اين موزهها مسافرت ميکنند و در کنار آن از شهر و کشوري که موزهها در آنجا قرار دارند نيز بازديد به عمل ميآورند. اين امر زمينه ساز رونق گردشگري در کشورها است.
رسيدن به چنين مرحلهاي از رشد و تکامل براي موزههاي ايران، چيزي دور از دسترس نيست. تاريخ صنعت جهانگردي در دنيا نشان ميدهد که موزهها، عامل اساسي در توسعه اين صنعت هستند.
به عقيده کارشناسان در حوزه ارتباطي جهانگردي شش عنصر وجود دارد که عبارتند از: جهانگرد، انگيزه، جاذبه، تاثير و بستر و هر کجا که امکان گردآمدن اين عناصر در کنار هم وجود داشته باشد، ميتوان گفت که جهانگردي در حال شکلگيري است.
جذب جهانگرد با دو هدف اصلي صورت ميگيرد. هدف نخست کسب درآمد و ايجاد رونق اقتصادي است. سياستهاي جذب جهانگرد در اغلب کشورها نيز بر اين اساس است، اما چنانچه نگاهي فرهنگي به صنعت جهانگردي داشته باشيم در اين صورت اهداف فرهنگي در مرکز توجه سياستهاي جهانگردي قرار خواهد گرفت. اين اهداف ميتواند ايجاد ارتباط بين فرهنگي، معرفي فرهنگ داخلي يک کشور و يا معرفي آن در سطح جهاني باشد.
عنصر ديگر در صنعت جهانگردي نيز ميزبان است که دولت و ساير سازمانها و مراکز خدماتي وابسته به بخش جهانگردي از قبيل موزهها اين نقش را عهدهدار هستند.
در اين ميان ميتوان به موزهها به عنوان ميزباناني خاص اشاره کرد که ميتوانند در اشاعه فرهنگ يک جامعه عملکرد مفيد داشته باشند. در کشور ما موزهها زير نظر دو بخش دولتي و خصوصي اداره ميشوند. موزههاي دولتي نيز که بيشتر موزههاي ايران در اين گروه قرار دارند، عمدتاً زير نظر سازمانهايي هستند که سعي دارند اهداف خاص خود را در اين موزهها به نمايش بگذراند.
اما آنچه مسلم است اينکه موزه به عنوان يک ميزبان بايد تمام خصوصيات بارز ميزباني از جهانگرداني را که از ساير نقاط جهان و با فرهنگها و انگيزههاي مختلف از آن بازديد ميکنند، داشته باشد. زيرا موزه به عنوان يک پديده خاص در جهان کاملاً شناخته شده است. از سوي ديگر موزهها به دليل دارا بودن تنوع ساختاري، قادر به جمعآوري تمام جاذبههاي فرهنگي ممکن براي جذب جهانگردان هستند و با توجه به تعدد موزهها و گستردگي آنها در تمام نقاط کشور، تنوع جغرافيايي و فرهنگهاي بومي ميتوانند عملکردي مثبت از خود ارائه دهند.
يک موزه در انتخاب اهداف اصلي خود بايد به ضرورت اهداف آموزشي توجه نشان داده و بازديدکننده خود را براي يادگيري تشويق کند. همچنين لازم است خواستههاي بازديدکنندگان اعم از بازديدکنندگان عام، کارشناسان يا بازديدکنندگان حرفهاي را مدنظر قرار دهد، جهانگرد بايد به سادهترين روش ممکن اطلاعات مورد نياز خود را در موزه به دست آورد.
در اين راستا تهيه نقشه و دفترچههاي راهنماي مناسب و وجود راهنمايان مجرب و به کارگيري روشهاي حرفهاي معرفي در موزه در ارتباط با جهانگردي بايد مورد توجه قرار گيرد، زيرا اغلب جهانگردان ما را گردشگران فرهنگي تشکيل ميدهند که معمولاً پيش از سفر درباره کشور مقصد و موزههاي مورد بازديد مطالعات نسبتاً کاملي دارند، بنابراين اطلاعاتي که راهنما به آنها ارائه ميدهد، بايد صحيح باشد، در غير اين صورت اعتماد آنها سلب شده و به بازديد تمايل چنداني نشان نميدهند.
از سوي ديگر، همخواني نداشتن تجهيزات موزه با خواستههاي بازديدکنندگان ماهيت موزه را زير سوال ميبرد و موزهها را با خطر کمبود بازديدکننده مواجه ميکند. جلب اقشار هر چه انبوهتر مردم به موزه و پاسخگويي به خواسته آنها سبب علاقمند شدن هر چه بيشتر آنها به موزه ميشود و اين نخستين وظيفه يک موزه است.
آثاري که در غرفههاي فروش موزهها عرضه ميشوند بيانگر گونهاي از هويت فرهنگي يک ملت در گذشته تاريخياش است. گردشگران نيز با خريد اين آثار سعي در تجديد خاطرات سفر خود دارند. از اين طريق ميتوان علاوه بر کسب سود مادي ساکنان ساير کشورها را براي بازديد از موزه تشويق کرد.
برگزاري نمايشگاههاي موقت نيز تأثير بهسزايي در جذب بازديد کننده موزه دارد و باعث توجه روز افزون مردم و گردشگران به موزهها ميشود.
تدبير ديگري که جهت جذب بازديد کننده در موزه ميتوان به کار برد ايجاد "انجمن دوستداران موزه" است که از پرسنل اصلي موزه و تمامي افرادي که علاقهمند همکاري افتخاري با موزه هستند، تشکيل ميشود و در اين بين هر يک به نوعي سعي در بهبود کمي و کيفي سطح خدماتي موزه دارند. با هماهنگ نمودن اين انجمن و تعيين وظايف، هر يک از اعضاي گروه نقش سازندهاي را در جلب مردم بهويژه جهانگردان ايفا ميکنند.
اما از جمله عواملي که مانع از جذب گردشگران در موزهها ميشود، ميتوان به تبليغات نامناسب، نبود رايزنيهاي فرهنگي بينالمللي از سوي موزهها، سرمايهگذاري ناکافي در ارتقاي کيفيت سطح موزهها، ناآگاهي مسئولان از دانش موزهداري، عدم جذب نيروهاي تحصيلکرده در زمينه موزهداري و عدم تطبيق امکانات موزههاي ايران با استانداردهاي جهاني اشاره کرد.
لذا با برطرف کردن اين قبيل مشکلات و آشنايي با شيوههاي نوين موزهگرداني و استفاده از نيروهاي تحصيلکرده و متخصص در اين حوزه ميتوان کيفيت موزههاي ايران را در سطح جهان بالابرد و به اين ترتيب توجه گردشگران بسياري را به موزههاي کشور معطوف کرد.
اگرچه ايران از نظر تنوع آثار فرهنگي و گوناگوني اقليم در رديف 10 کشور اول جهان قرار دارد، اما از نظر صنعت جهانگردي از جايگاه قابل ملاحظهاي برخوردار نيست.
کارشناسان زيادي بر اين اعتقادند که در مقوله جهانگردي توجه ما به مراتب بيش از آن است که خود را به حد متوسط و عالي برسانيم، زيرا ايران داراي سرمايههاي فرهنگي غني و ارزشمندي است که قابل قياس با بسياري از کشورها نيست. پس در اين بين وظيفه ما است که با غني ساختن هر چه بيشتر موزهها و معرفي آنها به جهانيان بستر مناسبي را براي جلب گردشگران فراهم سازيم