خبرگزاري ميراث فرهنگي- گروه فرهنگ و هنر- «ارتباط ادبيات و گردشگري»، موضوعي بود كه دلآرا قهرمان در نشستي كه 21 ديماه و به همت انجمن صنفي راهنامايان گردشگري استان تهران برگزار شد به آن پرداخت.او سخنان خود را با پرسش از حاضران آغاز كرد اينكه چرا سفر ميكنند با چه وسيلهاي و دلشان ميخواهد در هتل اقامت كنند يا خانه روستايي؟ برنامه قابل تغيير را ميپسندند يا دوست دارند برنامه سفر را براساس حس و حال خود و مسافران، تغيير دهند مثلا بهجاي آن كه به موزه بروند، سري به مراكز خريد بزنند يا گشتوگذار در طبيعت را به هردوي اين موارد ترجيح ميدهند.
مترجم كتاب«كيمياگر» از پائولو كوئيلو با اشاره بهاينكه اگر يك راهنماي گردشگري بداند چه ميخواهد به خواسته مسافران خود هم پي ميبرد گفت:« براي مثال كسي كه رفاه و اقامت در هتل پنج ستاره را دوست دارد، همين امكانات را براي گردشگر خود فراهم ميآورد؛ چرا كه رفاه را دوست دارد و مهمتر از آن ميداند چه ميخواهد. راهنماي ديگر، ممكن است اقامت در خانه محلي و آشنا شدن با آداب و رسوم و فرهنگ مردم هر منطقه را دوست دارد، بيگمان اين امكانات را براي مسافر خود هم فراهم ميآورد.»
قهرمان آشنايي با ادبيات و علاقه به آن را يكي از دلايل لازم براي رونق گردشگري ادبي دانست و افزود:«شعر و عرفان، بيشترين حجم از ادبيات ما را بهخود اختصاص دادهاند و راهنمايي كه علاقهمند به عرفان و ادبيات است ميتواند كتابي چون«تذكرةالاوليا» را مبنا قرار دهد و براساس آن، مسيري را براي مسافران خود طراحي كند كه به آرامگاه بايزيد و ابوالحسن خرقاني و عطار بروند و با فضايي كه اين شاعران و عارفان در آن زندگي كردهاند آشنا شوند. يا كسي كه عاشق موسيقي محلي است ميتواند به خراسان و سيستان و بلوچستان و كردستان برود.»
مترجم كتاب«سفر به دشت ستارگان» با اشاره بهاينكه كوئيلو در اين كتاب به توضيح مسيري پرداخته كه از جنوب اسپانيا آغاز ميشود و به فرانسه ميرسد گفت:« اين مسير، گردشگران بسياري را جذب خود كرده پس در ايران هم ميتوان چنين مسيرهايي را براي گردشگران در نظر گرفت اينكه گلستانه كجاست؛ سهراب سپهري و نيما كجا زندگي ميكردهاند؛ «آب ركناباد» كه حافظ بارها به آن اشاره كرده يا مولانا چه مسيري را براي رسيدن به بلخ در پيش گرفته، مسيرهايي است كه براي گردشگران داخلي و حتي خارجي جذاب است. حتي ميتوان از كسي چون محمود دولتآبادي خواست تا فضاهايي كه در «كليدر» به آن اشاره كرده را معرفي كند؛ از اينرو ارتباط راهنما با كسي كه ادبيات را ميشناسد ضروري است»
قهرمان، يكي از دلايل سفر را رهاشدن از روزمرگي دانست و افزود:«با سفر كردن،« در لحظه زندگي كردن» را تجربه ميكنيم چون ميدانيم همهچيز، موقتي است. از سوي ديگر به خودمان ميآييم و متوجه ميشويم كجاييم، چه ميخواهيم و چه بايد بكنيم. اگر ياد بگيريم در شهر و محل و خانه خودمان هم در زمان حال بهسر ببريم، خيلي خوب است؛ شايد آن زمان، سفري دروني را آغاز كنيم.»