قرنها پيش ودر زماني که شاهان تمدنهاي باستاني به ساخت بناهاي سنگي عظيم روي آورده بودند،هفت بنا به دليل عظمت و شگفتيشان نسبت به ديگر سازههاي هم عصر خود از شهرت بيشتري برخوردار شدند. عظمتي که علاوه بر شهرت ترس و و حشت را نيز بر دل بينندگان خود ميانداخت. بناهايي که بعدها، به عجايب هفت گانه جهان تبديل شدند.
هرم بزرگ گيزا:
قديميترين، معروفترين و همچنين تنها بناي شگفتانگيز به جاي مانده از دنياي باستان که در سال 2600 پيش از ميلاد ساخته شده است، هرم بزرگ گيزا نام دارد. اين هرم در زمان فرعون خوفو ساخته شده و براي ايجاد آن دو و نيم ميليون خشت يا قالب سنگي به کار رفته و فضايي به مساحت 13 جريب و ارتفاعي 454 فوتي را در برگرفته است.
دقت و فنآوري به کار رفته در ساخت اين هرم و نحوه چينش سنگهاي آن که هر کدام به تنهايي نزديک به 70 تن وزن دارند، از اين بنا، اثري کاملاً مهندسيساز به عمل آورده است.
باغهاي معلق بابل:
به عقيده باستانشناسان نام «باغهاي معلق» براي آنچه که بدان نامگذاري شده است، شايد بي مسمي و بيمعني باشد. اگر چه براساس مستندات پيشين، خالق اين باغها را نبوچادنزار دوم شاه بابل عنوان و سال ساخت آنرا 600 پيش از ميلاد ميدانستند، اما بررسيها و تحقيقات اخير دانشمندان سازنده اين باغ را شاه سنا چريب از شهر نينوا معرفي کردهاند.
ديودروس سيکولوس، مورخ يوناني در خصوص نحوه ساخته شدن باغها مينويسد: باغهاي معلق به دستور شاه به تقليد از مناظر ديدني زادگاه همسر وي بر روي تپهاي ساخته شد. سطح به سطح اين باغ با شباهتي همچون سالن تئاتر به فاصله 400 اينچ از کنارهها از يکديگر جدا ميشدند. گالريهاي طاقدار، پشت سر هم تا باروهاي شهر امتداد داشته و راهروهايي ستون دار و مسقف در اين ميان قرار داشت که روي سطح صاف سقفها،خاک تلنبار شده و درختان متعددي از انواع مختلف که زيبايي آنها چشم هر بينندهاي را محسور خود ميکرد روي آن کاشتهشده بود.
معبد آرتميس، افسوس:
اين معبد که اولين در نوع خود محسوب ميشود در سال 550 پيش از ميلاد ساخته شد. معبد آرتميس در حدود 400 فوت طول داشته و نماي سنگي داخلي آن منظرهاي زيبا به اين بنا داده است. معمار مشهور يونان کرسيفورن به دستور شاه ثروتمند شهر ليديا، کروسووس سازنده اين معبد باستاني است.
به گفته پليني بزرگ، مورخ رومي، مدت زمان ساخت معبد 120 سال به طول انجاميد. معبدي که هر يک از 127 ستون آن سرپوشي از يک مجسمه مارپيچ شکل دوقلو داشته است.
اين معبد در سال 356 پيش از ميلاد به دست هروستراتوس تخريب و بار ديگر ساخت شد، اما گوتها در سال 262 ميلادي دوباره آنرا تخريب کردند.
امروز، از تمام 127 ستون اين معبد و از تمام ساختمان آن، فقط و تنها يک ستون باقي مانده است.
مجسمه زئوس، کوه المپ:
فيدياس، هنرمند آتني، پس از آنکه ساخت معبد آکروپليس را به اتمام رساند از جانب کاهنان کوه المپ مسئول ساخت مجسمه زئوس، خداي خدايان، در معبد زئوس برفراز کوه المپ شد.
نتيجه اين تلاش و کار 12 ساله، مجسمهاي منحصر به فرد به ارتفاع تقريبي 40 فوت بود که در ضريع معبد در حدود 800 سال قرار داشت.
اما اين مجسمه تا عصر مدرن دوام نياورد از اينرو دانشمندان تنها از روي محاسبات تاريخي به جاي مانده از آن در صدد پيدا کردن بقايايي از اين مجسمه عظيم الجثه شدند.
به گفته پومانياس،جغرافيدان يوناني، اين مجسمه بر روي اريکهاي از عاج فيل، طلا، آبنوس و سنگهاي زينتي قرار داشت. بر روي سر زئوس تاجي از برگهاي زيتون قرار داشت و در دستانش مجسمههايي از الهه پيروزي و عصايي با سر عقاب خودنمايي ميکرد. مجسمه زئوس تن پوشي با رويه طلا داشته که با نقوشي از گلها و حيوانات تزئين شده بود و سنگ نوشتهاي در زيرپاي زئوس حکاکي شده که اطلاعاتي از سازنده خود را با اين مضمون بيان ميکرد: " فيدياس، فرزند کارميدس آتني سازنده من است"
طبق اسناد تاريخي اين مجسمه در قرن پنجم ميلادي تخريب شد اگر چه هنوز هم علت اصلي اين اتفاق مجهول باقي مانده است. با اين وجود برخي معتقدند مجسمه زئوس به همراه معبد و در يک زمان نابود شد اما به عقيده برخي ديگر اين مجسمه پس از تخريب معبد به قسطنطنيه منتقل و در آنجا بر اثر آتشسوزي از بين رفت.
بقعه هاليکارناسوس:
موزولوس از حکمرانان ستمگر منطقه کاريا(Caria) در جنوب غرب آسياي صغير بود.
پس از مرگ موزولوس، بيوهاش آرتميسيا به منظور بزرگداشت وي دستور ساخت مقبرهاي را در شهر هاليکارناسوس پايتخت کاريا صادر کرد که در سال 353 پيش از ميلاد ساخته شد. پليني بزرگ مورخ يوناني ميگويد: اين بقعه يا مقبره تقريباً به شکل ميدان بود. دورتادور آن را 36 ستون در بر گرفته و سقف آنرا هرمي 24 پلهاي پوشانده و در نوک هرم ارابهاي چهاراسبه از جنس سنگ مرمر قرار داشت. اگر چه مصالح اصلي اين مقبره از خشت بود، اما به منظور نماياندن صورتي محسور کننده، نمايي از جنس سنگ مرمر پروکونس به آن داده بودند.
به گفته باستانشناسان، اين مقبره بر اثر زمينلرزهاي در فاصله قرنهاي يازدهم تا پانزدهم ميلادي تخريب و از مصالح آن براي ساخت خانههاي ساکنان منطقه استفاده شد.
غول رودس:
مجسمه غول رودس که به مدت هفت دهه بر جزيره يوناني رودس در درياي اژه خدايي ميکرد در سال 300 پيش از ميلاد توسط چارلز از شهر ليندوس يونان ساخته شد.
اين مجسمه که به افتخار هليوس، خداي خورشيد، ساخته شده بود، 120 فوت ارتفاع داشته و بر بلنداي سکويي مرمرين به ارتفاع 25 فوت قرار گرفته بود.
اگر چه اين مجسمه در سال 226 پيش از ميلاد بر اثر يک زلزله ويران کننده در هم فروريخت اما تکههاي بر زمين افتاده آن هم رعب و وحشتي عظيم بر دل مردم ميافکند. پليني بزرگ در خصوص عظمت و بزرگي اين مجسمه ميگويد: کمتر کسي ميتوانست بازوانش را براحتي به صورت کامل به دور انگشت شصت غول رودس حلقه کند.
با گذشت سالها اين مجسمه غولپيکر تبديل به افسانهاي شد که تنها وصف وجودي آن در متون داستانسرايان و شاعران ديده ميشد. متوني که اين مجسمه را نگاهبان بندر رودس ميناميدند. مورخان هنوز هم مکان اصلي و دقيق قرار گرفتن اين مجسمه را پيدا نکردهاند اگر چه اغلب آنها نصب شدن مجسمه در کنار بندر را نفي کردهاند.
فانوس دريايي اسکندريه:
فانوس دريايي اسکندريه در سال 280 پيش از ميلاد در جزيره فاروس بندر اسکندريه بناشد. اين ساختمان با ارتفاع بالغ بر 350 فوتي خود، از چنان مهندسي و معماري شگفتانگيز و اعجابآوري برخوردار بود که به عنوان الگو و سرمشق تمام فانوسهاي دريايي بعد خود قرار گرفت.
سوستداتوس کنيدوس، اين فانوس را در سه بخش يا طبقه بنا کرد که تمام آنها شيب ملايمي به سمت داخل داشتند. پائينترين طبقه دايرهاي شکل، طبقه مياني هشت ضلعي و طبقه فوقاني نيز استوانهاي شکل بود. يک رمپ مدور خارجي که در هنگام شب آتشي در آن روشن ميشد نيز در قسمت فوقاني قرار داشت.
در برخي متون تاريخي آمده است که در نوک اين فانوس دريايي مجسمه بسيار بزرگي از اسکندر مقدوني يا بطلميوس اول از فرماندهان تحت امر اسکندر و حاکم مصر در اواخر قرن چهارم پيش از ميلاد، نصب شده بود.
اين بناي عظيم و شگفتانگيز بر اثر زلزلهاي در قرن چهارم ميلادي تخريب شد تا اينکه مملوک سلطان در سال 1477 ميلادي ويرانههاي آنرا تبديل به قلعهاي نظامي کرد.
تحقيقات باستانشناسي در آبهاي جزيره فاروس در سال 1994 سنگها و مجسمههاي بزرگي را مشخص ساخت که زماني زينت بخش اين فانوس دريايي بودهاند.
اين بنا، اولبار در قرن ششم ميلادي به جاي ديوارهاي بابل در فهرست "عجايب هفتگانه " قرار گرفت
سيد محمد برازنده