خبرگزاری میراث فرهنگی ـ گروه فرهنگ و هنر ـ «ﻣﻬﻤﺎنﻧﻮازی» ﻳﻜﻲ از ﺻﻔﺎت ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ اﻳﺮاﻧـﻲﻫـﺎﺑﻮده و ﻫﺴـﺖ. اﻳﺮاﻧـﻲ در ﻓﺮﻫﻨـﮓ ﺧـﻮد آداب ﺑﺴـﻴﺎری راﺟـﻊ ﺑـﻪ ﻣﻬﻤـﺎن وﭼﮕــﻮﻧﮕﻲ ﭘــﺬﻳﺮاﻳﻲ از او دارد. اﻳــﻦ اﻣــﺮ ﺳــﺎﺑﻘﻪﺑﺴــﻴﺎر ﻃــﻮﻻﻧﻲ دارد. وﺟــﻮد واژهﻫﺎﻳﻲ ﭼﻮن «ﻣﻬﻤﺎنﺧﺎﻧﻪ» و «ﻣﻬﻤﺎﻧﺴﺮا» ﺗﺄﻛﻴﺪی ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻓﺮﻫﻨﮓ اﻳﺮاﻧﻲ ﻣﻬﻤﺎن ﺟﺎﻳﮕﺎه وﻳﮋهای دارد. در ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪای اﻏﻠﺐ اﺗﺎﻗﻲ را ﺑﻪ ﭘﺬﻳﺮاﻳﻲ ازﻣﻬﻤﺎن اﺧﺘﺼﺎص ﻣﻲدﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ «ﻣﻬﻤﺎنﺧﺎﻧﻪ» ﻣﻌﺮوف اﺳﺖ. ﺣﺘـﻲ در ﺑﺮﺧـﻲ ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ دﻳﺪه ﺷﺪه و رﺳﻢ اﺳﺖ ﺑﺮﺧﻲ ﻇﺮوف، رﺧﺘﺨﻮاب و ﻏﻴﺮه را ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮای ﻣﻬﻤﺎن ﻧﮕﻪ ﻣﻲدارﻧﺪ و ﻣـﻲ ﮔﻮﻳﻨـﺪ «ﻓـﻼن وﺳـﻴﻠﻪ ﺑـﺮای ﻣﻬﻤـﺎن اﺳـﺖ.»
ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ در ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﻪ ﭼﻨﺪان دور رﺳﻢ ﺑـﻮده ﻛـﻪ ﺑﻬﺘـﺮﻳﻦ اﺗـﺎق ﺧﺎﻧـﻪ را ﻛـﻪ ﺳــﻪدری، ﭘــﻨﺞدری، ﻫﻔــﺖ دری، اروﺳــﻲ و ﺗــﺎﻻر ﺑــﻮد، ﺑــﻪ ﭘــﺬﻳﺮاﻳﻲ ﻣﻬﻤــﺎن اﺧﺘﺼﺎص ﻣﻲدادﻧﺪ و ﻫﻢ اﻛﻨﻮن ﻧﻴﺰ ﻣﻌﻤـﻮﻻ رﺳـﻢ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺑﻬﺘـﺮﻳﻦ اﺗـﺎق و ﻓﻀﺎی ﻣﻨﺰل را ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎن اﺧﺘﺼﺎص ﻣﻲدﻫﻨـﺪ . اﻟﺒﺘـﻪ در اﺗـﺎق ﻣﻬﻤـﺎﻧﻲ ﺑﻬﺘـﺮﻳﻦ ﻓﺮشﻫﺎ، ﭘﺮدهﻫﺎ، ﺗﺸﻜﭽﻪﻫﺎ، ﻣﺨﺪهﻫﺎ و ﻇﺮوف آﻧﺘﻴﻚ ﺑﻮده و اﻳـﻦ اواﺧـﺮ ﻫـﻢ ﻣﺒﻞ و ﺻﻨﺪﻟﻲ، ﭼﻠﭽﺮاغ و ﻟﻮﺳﺘﺮ و ﻏﻴﺮه دﻳﺪه ﻣﻲﺷﻮد. در ﺗﻌﺎرﻓﺎت ﻣﺎ اﻳﺮاﻧﻲﻫﺎ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻌﺮوﻓﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻜﺎﻳﺖ از ﻣﻬﻤﺎنﻧﻮازی اﻳﺮاﻧﻴﺎن دارد: «ﻛﻠﺒـﻪ دروﻳﺸـﻲ دارﻳﻢ در ﺧﺪﻣﺖ ﺑﺎﺷﻴﻢ.» اﻳﻦ ﺗﻌﺎرف ﻛﻨﺎﻳﻪ از آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻨﺪه آن ﻣﺨﺎﻃـﺐ ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﻲ دﻋﻮت ﻣﻲﻛﻨﺪ.
انواع مهمان در شهرهای جنوبی رشتهکوه البرز جالب است. مردمان دماوند که از قدیمیترین مردمان این منطقه هستند نوع و میزان مهمانها را طبقهبندی میکنند.
در ﻓﺮﻫﻨﮓﻋﺎﻣﻪ اﻳﺮان ﻣﻬﻤﺎن دارای ﻣﺮاﺗﺐ و اﻧﻮاع ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ اﺳﺖ، که هر کدام بنا به موضوعیت دارای نام و شهرتی است. ﻣﻬﻤـﺎنﺧﻮاﻧﺪه، ﻣﻬﻤﺎن ﻧﺎﺧﻮاﻧﺪه، ﻣﻬﻤﺎن ﺧﻮدﻣﺎﻧﻲ، ﻣﻬﻤﺎن ﻏﺮﻳﺒﻪ، ﻣﻬﻤﺎن ﺷﻬﺮی، ﻣﻬﻤﺎن روﺳﺘﺎﻳﻲ، ﻣﻬﻤﺎن ﻣﺤﺮم و ﻧﺎﻣﺤﺮم، ﻣﻬﻤﺎن آﺑﺮوده (ﻛﻪ از ﮔﺮوه ﻋﻠﻤﺎ ﻳﺎ ﺳـﺎدات و ﺑﺰرﮔﺎن ﺑﻮدﻧﺪ و ﺑﺎﻋﺚ اﻓﺘﺨﺎر ﺻﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪﻣﻲﺷﺪﻧﺪ)، ﻣﻬﻤﺎن آﺑﺮورﻳﺰ (اﻳﻦ ﻣﻬﻤﺎن ﺷﺨﺺ ﺑﻲآﺑﺮوﻳـﻲ ﺑـﻮد ﻛـﻪ ﺳـﺒﺐ ﺑـﺪﻧﺎﻣﻲ ﻣﻴﺰﺑـﺎن ﻣـﻲﺷـﺪ)، ﻣﻬﻤـﺎن ﺧﺎﻧـﻪآﺑﺎدﻛﻦ (اﻳﻦ ﻧﻮع ﻣﻬﻤﺎن ﺑﺮای ﺧﺎﻧﻪ و زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻴﺰﺑﺎن آﺑﺎداﻧﻲ ﻣﻲآورد و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻲﻛﻪ ﺧﻮد ﻣﻲداﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪان و اﻓﺮاد ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻴﺰﺑـﺎن ﻳـﺎد ﻣـﻲداد) ﻣﻬﻤﺎن ﺧﺎﻧﻪﺧﺮاب ﻛﻦ (اﻳﻦ ﻧﻮع ﻣﻬﻤﺎن ﺑﺴـﻴﺎر ﭘﺮﻣﺪﻋﺎﺳـﺖ و ﺗﻮﻗـﻊ زﻳـﺎدی از ﻣﻴﺰﺑﺎن ﺧﻮد دارد)، ﻣﻬﻤﺎن ﻣﻮﻧﺲ و ﻫﻤﺪم (اﻳﻦ ﻣﻬﻤﺎن اﮔﺮ زن ﺑﻮد ﻣﻮﻧﺲ زن واﮔﺮ ﻣﺮد ﺑﻮد ﻣﻮﻧﺲ ﻣﺮد ﻣﻴﺰﺑﺎن ﻣﻲﺷﺪ و ﻣﻴﺰﺑـﺎن ﻫﻴﭽﮕـﺎه از دﺳـﺖ او ﺧﺴـﺘﻪﻧﻤﻲﺷﺪ)، ﻣﻬﻤﺎن ﻓﺘﻨﻪاﻧﮕﻴﺰ، ﻣﻬﻤﺎن ﺷﺐﻧﺸﻴﻦ (اﻳﻦ ﻧﻮع ﻣﻬﻤﺎن ﺑﺮای ﺷﺐﻧﺸـﻴﻨﻲ و ﺧﻮردن ﺷﺐﭼﺮه وﮔﻔﺖوﺷﻨﻮد و ﺷﻨﻴﺪن ﻳـﺎ ﮔﻔـﺘﻦ ﻗﺼـﻪﻫـﺎی ﭘﻬﻠﻮاﻧﻲ ﭼﻮن ﺣﺴﻴﻦﻛـﺮد ﻳـﺎ رﺳـﺘﻢ ﻧﺎﻣـﻪ و اﻣﻴﺮارﺳـﻼن و ﻏﻴـﺮه ﺑـﻪ ﻣﻬﻤـﺎﻧﻲ ﻣﻲرﻓﺖ)، ﻣﻬﻤﺎن ﻧﺎﻏﺎﻓﻞ (ﻛﻪ ﺑﺪون اﻃﻼع ﻗﺒﻠﻲ ﺑﻪ ﻣﻨﺰل ﻛﺴﻲ ﻣﻲرﻓﺖ)، ﻣﻬﻤـﺎن اﻳﺮادی و ﻣﻬﻤﺎن ﺳﺮﺧﻮر (ﻳﻌﻨﻲﻣﻬﻤﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﭘﺮﺣﺮﻓﻲ ﺳﺮ ﻣﻴﺰﺑﺎن را ﻣﻲﺧـﻮرد.)
آداب اﺳﺘﻘﺒﺎل، ﺗﻌﺎرﻓﺎت و ﭘﺬﻳﺮاﻳﻲ از ﻣﻬﻤﺎن
ﺗﺸﺮﻳﻔﺎت و ﭘﺬﻳﺮاﻳﻲ از ﻣﻬﻤﺎن ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺷﺨﺼـﻴﺖ و اﻋﺘﺒـﺎر ﻣﻬﻤـﺎن و ﻧﻴـﺰ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲﻣﻴﺰﺑﺎن ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. در بوشهر اﮔﺮ ﻣﻬﻤﺎن زن ﻣﻲآﻣﺪ زن در را ﺑﺎز ﻣﻲﻛﺮد و او ﻧﻴﺰ زن ﺻﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪ را ﺻﺪا ﻣﻲزد. ﺳـﭙﺲ زن ﺻـﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪ ﺑﺮای اﺳﺘﻘﺒﺎل ﺑﻪ دم در ﻣﻲآﻳﺪ و ﭘﺲ از ﺳﻼم و اﺣﻮاﻟﭙﺮﺳﻲﻣﻔﺼـﻞ، ﻣﻬﻤـﺎن را ﺑﻪ ﻃﺮف ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺪاﻳﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ. زن ﺻﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪ ﻗﺎﻟﻴﭽﻪای ﭘﻬﻦ ﻣﻲﻛﻨﺪ و روی آن ﭘﺘﻮﻳﻲ ﻣﻲاﻧﺪازد و ﻣﺘﻜﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﭘﺸﺘﻲ روی ﭘﺘﻮ ﻣﻲﮔﺬارد. ﺳﭙﺲ ﻣﻬﻤﺎن را ﺑﺮای ﻧﺸﺴﺘﻦﺗﻌﺎرف ﻣﻲﻛﻨﺪ و از ﮔﻼبﭘﺎش ﻛﻤﻲ ﮔﻼب روی دﺳـﺖ ﻣﻬﻤـﺎن ﻣﻲرﻳﺰد و ﻣﻬﻤﺎن ﮔﻼب را ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺧﻮد ﻣﻲزﻧﺪ و ﺑـﺎ ﺷـﺮﺑﺘﻲ ﻛـﻪ در ﺧﺎﻧـﻪ دارد از ﻣﻬﻤﺎن ﭘﺬﻳﺮاﻳﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ.
اﮔﺮ ﻣﻬﻤﺎن ﻣﺮد ﺑﺎﺷﺪ ﻫﺮﻛﺲ در را ﺑﺎز ﻛﺮد ﭘﺪر ﺻﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪ را ﺻﺪا ﻣﻲزﻧﺪ و او ﻛﺎرﻫﺎی ﻣﻘﺪﻣﺎﺗﻲ اﺳﺘﻘﺒﺎل و ﭘـﺬﻳﺮاﻳﻲ را اﻧﺠـﺎم ﻣﻲدﻫﺪ.
در استان ﻓﺎرس، ﭘﺲ از آﻧﻜﻪ ﻣﻴﺰﺑـﺎن ﺑـﺮای ﻣﻬﻤـﺎن ﭼـﺎی و ﻳـﺎ ﺷـﺮﺑﺘﻲ ﻣﻲآورد ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﻣﻬﻤﺎن ﺧﺎﻃﺮﺟﻤﻊ ﺷﻮد از اﻳﻨﻜﻪ آﻧﭽﻪ ﺑـﺮاﻳﺶ آوردهاﻧـﺪ ﻗﺎﺑﻞ اﻃﻤﻴﻨﺎن اﺳﺖ، ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺟﻤﻠﻪ: «اول ﺳﺎﻗﻲ، ﺑﻌﺪ ﺑﺎﻗﻲ» ﺧـﻮد اﺑﺘـﺪا ﭼـﺎی و ﺷﺮﺑﺖ را ﺻﺮف ﻣﻲﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﻬﻤـﺎن ﻫـﻢ ﺗﻤﺎﻳـﻞ ﺑـﺮای ﺧـﻮردن از ﺧـﻮد ﻧﺸـﺎن دهد.
در شهرستان ﻣﻼﻳﺮ، ﭘﺲ از ورود ﻣﻬﻤﺎن، ﻛﺪﺑﺎﻧﻮی ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻨﺪ اﺳﺘﻜﺎن ﭼﺎی ﺑﺮای ﻣﻬﻤﺎﻧﺎن ﻣﻲآورد و ﻣﺮد ﺻﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ارﺷﺪﺑﻮدن اﻓﺮاد، ﭼﺎی را ﺟﻠﻮی ﻣﻬﻤﺎن ﻣﻲﮔﺬارد ﺗﺎ ﺻﺮف ﻛﻨﻨﺪ.
در ﺷﻬﺮﻛﺮد ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم اﺳﺘﻘﺒﺎل از ﻣﻬﻤﺎن ﻣﻴﺰﺑﺎن از در ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻴﺮون ﻣـﻲرود و ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻣﻲ ﺑﻪ ﭘﻴﺸﻮاز او ﻣﻲرود و او را ﺑﺎ ﻋﺰت و اﺣﺘـﺮام وارد ﺧﺎﻧـﻪ ﻛـﺮده و اﺳﻔﻨﺪ دود ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﺑﺮ ﺳﺮ و ﺻﻮرت ﻣﻬﻤﺎن ﮔﻼب ﻣﻲﭘﺎﺷﺪ و او را ﺑﻪ داﺧـﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺪاﻳﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ.
نمادها و نشانه ها درباره مهمان و مهمانی دادن
در دماوند، مرد مهمان در صورت داشتن چوبدستی و توبره به پشت به محض ورود به منزل میزبان چوبدستی و توبره خود را به نشانه ماندن، کنار اتاق مهمانخانه میگذاشت. مهمان ممکن بود در مدت حضورش در منزل صاحبخانه به جاهای دیگر برود. اگر مهمان چوبدستی و توبره اش را با خود میبرد یعنی دیگر قصد برگشتن نداشت، اما اگر آنها را با خود نمیبرد، یعنی مهمان دوباره به منزل میزبان بر خواهد گشت.
در مازندران وقتی یک نفر به خانه دوست یا فامیل برای روزنشینی یا شب نشینی میرفت و متوجه میشد که صاحبخانه در منزل نیست، برای اینکه میزبان را از آمدن خود مطلع سازد، هر آنچه را که روی ایوان منزل مییافت به قفل در اتاق میآویخت و یا یکی از اشیاء روی ایوان را جابجا میکرد و یا فرش یا حصیر را برمیگرداند و روز یا روزهای بعد وقتی آن شخص مهمان، صاحبخانه را در کوچه و بازار میدید به او میگفت که فلان روز به خانهات آمده بودم و فلان شی را به قفل در آویزان کردم و یا فلان شیئی روی ایوان را جابجا کردم و از این طریق میزبان متوجه میشد که فلان روز چه کسی به خانه اش آمده بود.
در کردستان رسم بود در هر دهای چند نفر داوطلبانه متعهد میشدند که مهمان غریب را به خانه برده از آن پذیرایی کنند، به همین علت یک جفت شاخ بزکوهی بر سر در دروازه منزل خود قرار میدادند و این شاخ به این معنا بود که صاحبخانه مهماندار است و هر تازه وارد میتواند بدون اجازه به منزل وی وارد شود. در این گونه خانهها اتاقی فرش شده و آماده میشد و به آن «دیوان خانه» میگفتند. یک نفر هم به نام آبدار نگهبان آن بود. این اتاق را محض اینکه تازه وارد به حیاط خانه قدم میگذاشت از هر قومی که بود فورا همان آبدار او را به اتاق دیوان خانه هدایت میکرد؛ چه صاحبخانه در منزل حضور داشت و چه نداشت. اگر صاحبخانه در منزل بود به دیوان خانه میآمد و شخصاً به مهمان خیرمقدم میگفت. گاهی هم اگر مسافری از راه میرسید و احساس گرسنگی میکرد و نمیخواست توقف کند به در خانه همان مهماندار میرفت و میگفت به من نانی بده که از راه دوری آمدم. در این موقع صاحبخانه هم با گشاده رویی بدون اینکه پولی دریافت کند مقدار کافی نان به وی میداد.
در زاهدان رسم بود اگر شخصی به در خانهای میرفت، وقتی صاحبخانه در را باز میکرد و در حین احوالپرسی دست بر پیشانی میبرد و روی سرش میکشید به این معنا بود که حتماً روزی مهمان در آن خانه است و هرگاه میزبان میگفت بفرمایید، مهمان بایستی وارد خانه میشد، ولی اگر صاحبخانه دست را بلافاصله پشت گوش خود میبرد و گردنش را دست میکشید یعنی صاحبخانه میل ندارد که مهمان به خانهاش بیاید و روزی آن فرد در آن خانه نیست.
در برخی روستاهای اصفهان رسم بر این بوده که مردم بدون دعوت به مهمانی نمیرفتند و اگر میخواستند برای شب نشینی به خانه اقوام و خویشان و دوستانشان بروند قبلاً بزرگ خانواده، یکی از فرزندان خود را به خانه مهماندار میفرستاد تا ببینند آیا آمادگی مهمان را دارند یا خیر . پس از آنکه میزبان را از آمدنشان مطلع میساختند آنگاه برای شب نشینی به آنجا میرفتند.
در یزد متداول بود که اگر مهمان در قریه حضور داشت برای دعوت وی شخص میزبان خودش یا همسرش و یا یکی از فرزندان را به خانه مهمان میفرستاد و حضوراً از وی دعوت به عمل میآورد. اما اگر مهمان در روستای دیگری بود میزبان رقعهای مینوشت و آن را به دست یکی از خویشان میداد تا آن را به مهمان برسانند و از او دعوت به عمل میآوردند.
خورد و خوراک و آداب سفره مهمانی
سور و شب نشینی در فرهنگ عامه ایران معمولاً در پایان فصل زراعت و کشت و زرع انجام میگرفت. در روستاهای الیگودرز لرستان ایام سورچرانی و مهمانداری در پاییز که پایان برداشت محصول بود فرا میرسید. هر فامیل از خانوادههای فامیل دیگرش برای صرف شام یا ناهار دعوت میکرد. این نوع دعوت برای پذیرایی در تمام خانوادههای آبادی مرسوم بود و تا آغاز فصل بهار ادامه داشت. پس از دعوت از مهمانان، در آغاز از مهمانان با چای و سپس انواع غذاها از قبیل آبگوشت، پلو، خورشت، ماست، دوغ، پنیر، شیربرنج، انواع ترشی ها، انواع مرباها و غیره پذیرایی میشد. حتماً در تمامی وعدههای غذایی نان بر سر سفره میگذاشتند که غالباً لواش، شاطه یا گرده بود که از آرد گندم خالص تهیه میشد. پس از صرف ناهار یا شام، نوبت به شبچره یا شوچره میرسید که عبارت بود از انواع میوههای موجود از قبیل انار، سیب، پرتقال و انواع تنقلات همچون نخود و کشمش، توت، مغز گردو، گندم برشته، شاهدانه، نقل و آب نبات که در مجمعهای جلوی مهمان قرار میدادند.
در ارومیه معمولاً برای مهمان، پلو میپختند به همراه انواع خورش مانند خورشت قورمه سبزی، خورشت لوبیا سفید، خورشت لنگر و غیره. غذاهایی که معمولاً در تابستان برای مهمان تهیه و تدارک میدیدند عبارت بود از آش قیساوا، دلمه سیب، ماست و برای مهمانان خودمانی تر غالباً پلوهای مخلوط درست میکردند، همچون زیره پلو، هویج پلو، رشته پلو و مابقی تشریفات را سادهتر برگزار میکردند.
در بوشهر رسم بود که اگر تعداد مهمانان از پنج نفر بیشتر بود برایشان بزغالهای ذبح میکردند و برای ناهار مهمانان جگر بزغاله را کباب میکردند و برای شام از گوشت بزغاله قورمه تهیه میکردند.
در خراسان مهمانها با چهارفصل سال نامگذاری میشدند و از هرکدام به نوعی پذیرایی میشد. مهمان بهاره را با نان فطیر و مسکه پذیرایی میکردند. دیگری مهمان تابستانی نام داشت و به علت گرم بودن هوا از او با آب دوغ خیار، هندوانه، انگور و خربزه پذیرایی میشد. برای مهمانان پاییزه آش رشته، قلیه تخممرغ، حلوا، شیره انگور و بنم و برای مهمان زمستانی آبگوشت یا رشته پلو و یا خورشت آلو تهیه میکردند.
آداب سفره مهمانی
در ارومیه برای مهمانان دو نوع سفره می چیدند: سفره برای مهمان خودمانی و مهمان رسمی. ابتدا در اتاقی جداگانه سفره غذا را میچیدند و سپس مهمانان را برای صرف غذا بر سر سفره دعوت میکردند و هرگز جلوی مهمان سفره غذا را آماده نمیکردند. سفره چینی هم این گونه بود که سفره سفیدی را باز میکردند و اطراف آن را پتو میگذاشتند و دور تا دور سفره را با نان لواش میچیدند. تعداد مهمانها برای هرکدام یک بشقاب و یک قاشق و چنگال میگذاشتند و غذاهای داخل دیس را از قبیل برنج زعفرانی، آش، سوپ و خورشها در وسط و دور تا دور سفره قرار میدادند. چند ظرف دوغ یا شربت وسط سفره میگذاشتند و چندین ظرف پنیر و انواع سبزی همچون جعفری، نعنا و ریحان هم روی سفره قرار میدادند و آخرین لقمهای که غالباً صرف میشد نان و پنیر بود. اما در مهمانیهای خودمانی همانطور که مهمانها نشسته بودند، سفره غذا را پهن میکردند و وسایل غذا را میچیدند. در این مهمانیها غالباً پلو را به جای زعفران با دارچین تزئین میکردند.
در گذشته در روستاهای بوشهر رسم بود میزبان پیش از آنکه مهمان اقدام به صرف غذا کند، آفتابه لگن برای مهمان آماده میکرد تا مهمان دستش را بشوید. همچنین رسم بود تا مهمان دست از غذاخوردن نمیکشید میزبان از سر سفره بلند نمیشد. پس از صرف غذا هم آفتابه لگن آورده میشد تا مهمان دست خود را بشوید.
تقریباً در بیشتر نقاط ایران رسم بوده و هست که پس از صرف غذا مهمان برای صاحب سفره یا میزبان دست به دعا بر میدارد. مثلاً در ارومیه پس از صرف غذا مهمان دست به دعا برداشته و چنین می گوید : خدا سفره شما را باز نگه دارد.
در کازرون رسم بود پس از صرف غذا مهمانان برای میزبان اینگونه دعا میکردند: الهی سفره زیارت پهن کنی یا سفره عروسی برای عزیزانت پهن کنی.
در اراک رسم بود که میزبان سر سفرهای که برای غذای مهمان آماده کرده بود نمینشست، بلکه سرپا میایستاد و مهمانان را در نظر میگرفت تا چیزی از خورد و خوراک کم و کسر نداشته باشند. مثلاً اگر دیس غذایی یا ظرف خورشتی خالی میشد فوری آن را به مطبخ میبرد و آن را پر کرده، سر سفره برمیگرداند. غالباً مهمانان از میزبان تقاضا میکردند که با آنها هم سفره شود و در این هنگام مهماندار پایین سفره مینشست و با آنها هم غذا می شد.
در بیشتر نقاط ایران رسم بوده و هست که به هنگام صرف غذا تا صاحبخانه شروع به غذاخوردن نکند مهمان دست به غذا نمی برد و صاحبخانه می بایست آخرین نفری باشد که دست از غذا میکشد.
در برخی نقاط مثل کاشان هرگاه سفره عروسی یا مهمانی پهن میکردند میبایست سه صلوات قبل از گسترانیدن و سه صلوات به هنگام جمع کردن سفره میفرستادند.
یکی دیگر از مواردی که در سفره مهمانی و اصولاً هنگام خوردن غذا رسم بوده و هست اینکه اگر ناغافل کسی به هنگام خوردن غذا وارد مجلسی شود به شوخی به او می گویند«حلال زادهای» یا میگویند:« مادرزنت دوستت دارد».
تنوع فرهنگهای اصیل ایرانی و کثرت قومیتهای اصیل ایرانی که کشور ما را در نقطه نقطهی آن دارای هویت کرده است نشان از آن دارد که از سرسبزترین نقطههای شمالی کشور تا داغترین خاکهای جنوب کشور؛ ایرانیان همواره از آمدن مهمان استقبال کرده و از آن به بهترین شکل پذیرایی میکنند.
منابع: جایگاه مهمان و مهمان نوازی در فرهنگ مردم ایران نوشته مصطفی خلعتبری لیماکی
تاریخ مردم ایران؛ دکتر عبدالحسین زرینکوب